رستاخیر مسیح: پایه و اساس مسیحیت!
، از قرون اولیه، برای مدتهای رستاخیز مسیح مهمترین عید در مسیحیت بهشمار میآمد. اما بهتدریج، عید میلاد مسیح یا کریسمس (به زبان فرانسوی «نوئل» و به آلمانی «وایناختن») بیشتر مورد توجه قرار گرفت، بهگونهای که امروزه در سراسر جهان، تصور بر این است که میلاد مسیح مهمترین یا بزرگترین عید مسیحی است. اما هنوز هم در میان مسیحیان کلیساهای شرق، چه ارتودوکس و چه کاتولیک، عید رستاخیز «عید بزرگ» خوانده میشود و کریسمس یا میلاد مسیح، «عید کوچک».
لازم به تذکر است که در میان ما ایرانیان، عید رستاخیز مسیح با نام «عید پاک» یا «عید تخممرغبازی» شناخته میشود. علت این نامگذاری چیست؟ کلمهٔ «پاک» ارتباطی با تمیز یا پاک بودن ندارد. این واژهای است فرانسوی که از کلمهٔ عبریِ «پـِسَح» گرفته شده است. پسَح در عبری به معنی «گذرکردن از روی چیزی» است و به شبی اشاره دارد که در زمان موسی، فرشتهٔ مرگ، نخستزادههای مصری را کشت، اما از روی خانههای قوم اسرائیل «گذر کرد». این واژه در زبان فرانسوی «پاک» تلفظ میشود. در خصوص «عید تخممرغبازی» نیز باید گفت که چون ایرانیان میبینند که مسیحیان ارمنی و آسوری در این روز تخممرغبازی میکنند، این عنوان را بر آن گذاشتهاند.
اما چرا عید رستاخیز یا قیام مسیح چنین اهمیتی دارد؟ عیسای مسیح در طول خدمت کوتاه خود، یعنی تخمیناً سه سال و نیم، ادعاهای بسیار عجیبی کرد. طبق اعتقادات یهودیان که بر پایهٔپیشگوییهای انبیای گذشته استوار بود، خدا وعده داده بود که پادشاهی و فرمانروایی خود را از طریق ایشان بر تمام جهان برقرار خواهد ساخت. عیسای مسیح ادعا کرد که این پادشاهی با ظهور او آغاز شده و او خود، پادشاه این فرمانروایی است. پادشاهی که منشأ و اصلش الهی است، پادشاهی همذات با خدا. علمای یهود البته منتظر ظهور این پادشاه الهی بودند، اما عیسای ناصری را انسانی صرف میدانستند نه کسی که از آسمان آمده باشد. ایشان این ادعای او را کفر میدانستند و دقیقاً به همین علت، او را به مرگ محکوم ساختند.
او همچنین ادعا کرد که همان کسی است که بر اساس پیشگویی اشعیای نبی، حدود هشتصد سال پیش از میلاد، آمده تا برهٔ قربانی برای «کفارهکردن گناهان بشر» باشد. او ادعا میکرد که وقتی خونش بر صلیب ریخته شود، هر آنکه به او ایمان بیاورد، از بخشایش گناهان برخوردار شده، حیات جاودانی یافته و وارد خانوادهٔ الهی میگردد، یعنی فرزندخواندهٔ خدا میشود. او مدّعی بود که به همهٔپیشگوییهای انبیای یهود جامهٔ عمل میپوشانـَد.
همهٔ این ادعاها عجیب و حیرتانگیز بودند. اما ما میدانیم که «حرفزدن» بسیار سهل و آسان است. هر کسی میتواند همین ادعاها را بکند، حتی اگر مانند عیسی، معجزات هم انجام دهد. جادوگران هم میتوانند کارهای حیرتانگیز انجام دهند. عیسی چه دلیل و مدرکی داشت تا ادعاهای خود را ثابت کند؟ او در واقع، یک دلیل و مدرک ارائه داد. او مرگ خود را پیشگویی کرد، مانند بسیاری دیگر از سرداران یا انقلابیون که میدانستند مرگ در انتظارشان است. اما عیسی علاوه بر پیشگویی مرگ خود، پیشگویی کرد که در سومین روز پس از مرگش، رستاخیز یا قیام خواهد کرد. به بیانی سادهتر، زنده خواهد شد. بسیار خوب! حالا اگر عیسی طبق پیشگویی خودش زنده نمیشد، چه اتفاقی میافتاد؟ مشخص میشد که تمام ادعاهایش باطل بوده است. اما او زنده شد! به فرمودهٔ پولس رسول، «اما مسیح بهراستی از مردگان برخاست و نوبر خفتگان شده است» (اول قرنتیان ۱۵:۲۰). عیسی با رستاخیز یا زندهشدن خود ثابت کرد که همهٔ ادعاهایش درست بوده است و او بهواقع، پسر خداست. از اینرو، پس از رستاخیز خود، در گفتهای شگفتانگیز و امیدبخش فرمود: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است!» (متی ۲۸:۱۸). او همان پادشاه و نجاتدهندهٔ موعود و خداوندگار عالم هستی میباشد!
نظرات
ارسال یک نظر